محمدامین ریاحی (۱۱ خرداد ۱۳۰۲ – ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸) ادیب، تاریخنگار، و سیاستمدار معاصر ایرانی، پدیدآورندهٔ آثار پژوهشی در زمینهٔ فرهنگ ایرانی، ادبیات فارسی، فردوسی و شاهنامه، حافظ، و تاریخ ایران است.
زندگی
محمدامین ریاحی در یازدهم خرداد ۱۳۰۲ در خوی در یکی از خاندانهای قدیمی شهر متولد شد. نیاکان او از دوران صفوی و پیش از آن مناصب کشوری و لشکری داشتند و پدرش، میرزا بزرگخان ریاحی، از اعیان خوی بود. در پنجسالگی در خوی به مکتب رفت و دو سال پس از آن، تحصیلات ابتدایی را در دبستان خسروی خوی آغاز کرد. دوره اول متوسطه را در دبیرستان خسروی خوی گذراند و در ۱۳۱۸ برای تحصیل در دوره دوم متوسطه رهسپار ارومیه شد، اما با آغاز جنگ جهانی دوم و بروز ناآرامیها در آن منطقه ناگزیر از بازگشت به خوی شد. یک سال پس از آن در مهر ۱۳۲۱ تحصیل در دانشسرای مقدماتی در تهران را آغاز کرد. سپس به ادامهٔ تحصیل در دانشسرای عالی و دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران پرداخت.
طی دورهٔ تحصیل در دانشکدهٔ ادبیات، از درسهای نسل اول استادان برجستهٔ این دانشگاه از جمله بدیعالزمان فروزانفر، عباس اقبال آشتیانی، ملکالشعرا بهار، احمد بهمنیار، عبدالعظیم قریب و ابراهیم پورداود بهره گرفت. در سال ۱۳۲۷ دورهٔ لیسانس زبان و ادبیات فارسی را به پایان رساند و دو دانشنامه لیسانس علوم تربیتی و زبان و ادبیات فارسی را دریافت کرد. در همان سال تحصیل در دورهٔ دکتری را آغاز کرد. در سال ۱۳۳۷ پس از دفاع از رسالهٔ دکتری خود با موضوع «تحقیق و تصحیح مرصادالعباد نجمالدین رازی» به راهنمایی بدیع الزمان فروزانفر، درجهٔ دکتری در زبان و ادبیات فارسی گرفت. به نوشته محمدعلی اسلامی ندوشن، وی «یکی از آخرین کسان از نسل ادبای معتبر بود… که طی شصت سال در صحنهٔ فرهنگ ایران حضور داشت و هرچه نوشت دقیق و قابل اعتماد بود.»
دوران تحصیل دانشگاهی او مقارن با سالهای پایان جنگ جهانی دوم بود که ارتش اتحاد جماهیر شوروی استان آذربایجان را اشغال کرده و دولت خودمختار توسط فرقه دموکرات در آنجا تشکیل داده بود. در ۱۳۲۴ ریاحی همراه با گروهی از جداشدگان از حزب ایران و مخالفان اشغال آذربایجان، در تشکیل حزب وحدت ایران شرکت کرد. پس از آزادی آذربایجان، این حزب در ۱۳۲۶ با احزاب دیگر درآمیخت، اما ریاحی دیگر تا پایان عمر عضو هیچ حزب سیاسی نشد، هرچند در جنبش ملی شدن صنعت نفت و پس از آن، هوادار دکتر محمد مصدق بود و با بعضی از اعضای جبهه ملی دوستی داشت. در وقایع آذربایجان، محمدامین ریاحی گذشته از اینکه سردبیر روزنامه شفق، ارگان حزب وحدت ایران بود، با نشر اشعار شورانگیز و مقالههای خود در روزنامههایی چون کیهان در تهران و اختر شمال در تبریز، در راه آزادی آذربایجان کوشید. در ۱۳۲۵ مجموعه شعرهای خود را دربارهٔ آذربایجان در کتابچهای با عنوان در راه نجات آذربایجان با هزینه شخصی در تهران منتشر کرد.
محمدامینِ ریاحی از سال ۱۳۲۷ که آغاز کار او در فرهنگ بود، به مدت پنج سال در اجرای تعهد تدریس خود در دبیرستان حکیم نظامی قم، و سپس دبیرستانهایی در قزوین و گرگان تدریس کرد و همچنین ریاست دانشسرای گرگان را (تا ۱۳۳۲) عهدهدار شد. طی سالهای بعد تا پایان دهه ۱۳۳۰ در دبیرستانهای تهران تدریس کرد. در همان سالها هفتهنامه کیهان فرهنگی (برای معلمان) را بنیاد نهاد که انتشار آن تا خرداد ۱۳۳۵ ادامه یافت. از سال ۱۳۲۷ عضو هیئت مدیرهٔ جامعهٔ لیسانسیههای دانشسرای عالی بود. در ۱۳۳۴ به عضویت کمیسیون قوانین در وزارت فرهنگ انتخاب شد و طی سالهای بعد برای همسانسازی پایه حقوق معلمان با سایر کارمندان دولت کوشید، تا سرانجام طرح ترمیم حقوق فرهنگیان در مجلس شورای ملی تصویب شد.